اگر مبتلا به اختلال وسواس فکری-عملی هستید، اشتغال-کاریابی، استخدام و حفظ شغل- ممکن است بسیار چالشبرانگیز باشد. در عینحال که علایم اختلال وسواس فکری-عملی میتواند انجام وظایف شغلی کار خاصی را با مشکل مواجه کند، بیماری روحی چالش های چشمگیری مثل انگشت نما شدن، پیشداوری و تبعیض را نیز به همراه دارد.
دلایل اصلی ابتلا به اختلال وسواس به طور دقیق مشخص نیست؛ اما گفته میشود که هم عوامل ژنتیکی و هم عوامل محیطی در بروز آن نقش دارند. افرادی که والدین، خواهر و برادر یا فرزند مبتلا به اختلال وسواس دارند، بیش از سایرین در معرض ابتلا به آن هستند. مطالعات روی دوقلوها نقش عوامل ژنتیکی را در بروز این اختلال تائید میکند.
تبعیض قائل شدن نسبت به کسی، به خاطر ابتلا به یک بیماری، از جمله اختلال وسواس فکری – عملی خلاف قانون است. مثلاً اگر شما واجد تمامی شرایط لازم برای یک پست شغلی باشید، صرفاً نمیتوانند به خاطر ابتلای شما به اختلال وسواس فکری – عملی از استخدامتان امتناع کنند. با اینکه قانون راجع به این مسئله کاملاً صراحت دارد، متأسفانه تجربهی واقعی کارکنان فعلی و احتمالی که مبتلا به این اختلال هستند، کاملاً متفاوت است. بااینکه اخراج یا استخدام نکردن فرد مبتلا به یک بیماری مزمن روحی یا جسمی ناعادلانه است، کارفرماها انگیزهی انجام این کار را دارند. میانگین هزینه های سلامتی چنین کارکنانی بالاتر است، ممکن است روزهای بیشتری غیبت کنند و حتی مجبور شوند دوره های طولانیمدت ازکارافتادگی را طی کنند. تمامی این ها میتوانند بر سود و زیان کارفرما اثر داشته باشد. اگرچه قطع همکاری با کسی بر مبنای وجود بیماری غیرقانونی است، کارفرماها این کار را به صورت غیرمستقیم و به روش های متعددی انجام میدهند. مثلاً کارفرما میتواند به تدریج وظایف ناخوشایندتری را به کارمند محول کند تا او خودش تصمیم به رها کردن کارش بگیرد. حتی اگر کسی معتقد باشد که به خاطر بیماری او را استخدام نکردند یا عذرش را خواستند، اغلب اثبات این ادعا بسیار دشوار است. به این ترتیب این نوع موقعیت ها بدترین وضعیت موجود به حساب میآیند. البته کارفرماهای بسیاری هستند که از کارکنان مبتلا به بیماری روحی حمایت کرده و با رضایت خود در شرایط کاری تغییراتی صورت میدهند. با اینحال، تصمیم گیری راجع به افشا یا مخفی کردن بیماری در محل کار میتواند دشوار باشد.
شاید تصمیمگیری دربارهی افشای اختلال وسواس فکری – عملی برای کارفرمای احتمالی یا فعلی ترسناک باشد. افرادی که در چنین شرایطی هستند اغلب:
لازم است بدانید اگر در چنین وضعیتی هستید، جواب درستی برای سؤال افشا یا عدم افشا وجود ندارد و خودتان باید تصمیم نهایی را بگیرید:
به لحاظ قانونی مجبور نیستید قبل یا بعد از استخدام برای یک کار، بیماری را که در شما تشخیص داده شده است، فاش کنید. با این حال اگر بخواهید حقتان برای تغییر شرایط کار برای باقی ماندن در آن شغل حفظ شود، چارهای ندارید که کارفرمای فعلی یا آینده را از بیماری خود مطلع کنید. همچنین دسترسی به مزایای خاص تنها از طریق افشای شرایط سلامتی شما امکانپذیر است؛
اگر علایم بیماریتان بسیار شدید است، شاید پنهان کردن آن ها در محیط کار بسیار دشوار باشد. مثلاً اگر چندین ساعت را صرف شستن دست هایتان میکنید، بالاخره سؤالاتی پیش خواهد آمد. در مواردی از این قبیل، شاید اطلاع کارفرما از بیماری شما برای مقابله با علایمی که در محل کار تجربه میکنید، سودمند باشد. از سوی دیگر اگر علایمتان خفیف، قابلکنترل و نامحسوس هستند (مانند اغلب وسواس ها) شاید اصلاً نیازی به اطلاع دادن هم نباشد. بد نیست ببینید کدام یک مقرون به صرفه تر است: تحمل اضطراب حاصل از مخفی کردن علایم بیماری یا اطلاع دادن به کارفرما دربارهی ماجرا؛
کارفرماهای مختلف به لحاظ میزان حمایت از کارکنان مبتلا به بیماری های مزمن از جمله اختلال وسواس فکری – عملی با هم فرق دارند. برخی از آن ها به انجام وظایف قانونی اکتفا میکنند اما برخی دیگر فراتر رفته و تغییراتی مانند کاهش فشار کاری یا تغییر در ساعات کار را نیز اعمال می کنند. شاید بد نباشد سابقهی کارفرما را در این زمینه بررسی کنید؛
کارفرمای دوراندیش اغلب سیاست های معینی برای تساوی حقوق در محل کار و انجام تغییرات در نظر خواهد داشت. بهترین حالت این است که پایبندی به این سیاست ها در سازمان در اولویت قرار گیرد، و این سیاست ها رایگان و در اختیار عموم باشد و انتظار میرود تمامی کارکنان تابع این سیاست ها باشند. حتماً مستندات موجود در سازمان را بررسی کنید تا ببینید چه نوع حمایتی از شما در آن ها آمده است (دفتر منابع انسانی جای خوبی برای شروع کار است)؛
صرف نظر از حمایتی که کارفرما ممکن است از شما کند، شاید راحت نباشید که وی از ابتلای شما به وسواس فکری – عملی مطلع شود. شاید ترس های آزاردهنده از تبعیض و انگشتنما بودن باعث خطرناک بهنظررسیدن پیشنهاد افشای بیماری شود. از سوی دیگر شاید از آن دسته افرادی باشید که با بیماری شان کاملاً راحت هستند. اگر بهطورکلی به افراد دیگر بخصوص نزدیکانتان از بیماریتان حرفی نزدهاید، این امر نشان میدهد (حداقل در حال حاضر) به قدر کافی راحت نیستید که کارفرمایتان را از داشتن اختلال وسواس فکری – عملی مطلع کنید.
اگر به نتیجه رسیدهاید که مزایای افشای بیماری بیش از مخاطرات آن است و مشکلی ندارید که کارفرمای آینده یا کارفرمای فعلی از بیماریتان باخبر شود، باید اطمینان پیدا کنید که کارفرما ماهیت و شدت علايم شما را درک میکند. این کار بدان معنا نیست که همه چیز را به رئیستان بگویید بلکه فقط چیزهایی را که باید بداند و تغییرات لازم در شرایط کاری را با او در میان بگذارید. اگر کارفرما چالش های مرتبط با اختلال وسواس فکری-عملی را درک نکند و یا حتی نداند این اختلال چیست، بهتر است آموزش هایی راجع به بیماری به کارفرما دهید. حتی میتوانید نام متخصصی را که تحت نظر وی هستید، در بخش معرف هایتان ذکر کنید.
منبع: https://fargoapp.net/
دیدگاههایی که حاوی ناسزا و افترا است، به هیچ عنوان پذیرفته نمیشوند
برای بهتر و روانتر خوانده شدن دیدگاه شما، بهتر است از متن به صورت فارسی استفاده کنید نه با حروف فینگلیش
موارد درگیری با کاربران در پاسخ به دیدگاه دیگر کاربران پذیرفته نمیشود