اخبار 20 دی 1402 - 7 ماه پیش زمان تقریبی مطالعه: 6 دقیقه
کپی شد!
0
دستیاران پزشکی در نشست تخصصی «خودکشی کادر درمان» بیمارستان روزبه از مشکلاتشان گفتند؛

از بی‌اهمیتی تا کتک‌ زدن/ قوانین حقوق کم و فشار‌ ساعات کاری عمده‌ترین دلایل خودکشی دستیاران پزشکی

نشست تخصصی با موضوع «خودکشی کادر درمان» با حضور آذرخش مکری، همایون امینی، روانپزشکان و رزیدنت‌های روانپزشکی در بیمارستان روزبه برگزار شد.

نشست خودکشی دستیاران-min

به گزارش بهروان نیوز، در ابتدای نشست آذرخش مکری اشاره کرد که چند روز پیش انجمن روانپزشکان آماری را ارائه داده بود که طی آن 14 هزار دستیار  پزشک در ایران وجود دارد و خودکشی در این قشر حدود ده برابر میانگین جمعیت عادی است. با توجه به این آمار، این مسئله مطرح می‌شود که آیا این یک اتفاق تصادفی و نوسان لحظه‌ای است یا یک ترند؟ همچنین با توجه به حساسیت مسئله، آیا نوعی پاتولوژی (آسیب شناسی) در گروه کادر درمان در حال شکل‌گیری است؟ مدل‌های جدید خودکشی از آن مدل خاص پزشکی که بیشتر آن‌ها یک نوع همبستگی تنگاتنگ با بیماری‌های روانپزشکی از جمله MDD دارد، گذر کرده است و به سمت مدل‌های اجتماعی و شغلی رفته است؛ به طور مثال پدیده استهلاک و فرسودگی شغلی یکی از متهم‌های اصلی این اتفاق است. افراد مدام می‌گویند که از کار خسته شده‌ایم و زمانی که از آن فضا خارج می‌شوند، حالت‌های افسردگی در آن‌ها فروکش می‌کند. یا زمانی که اوضاع اقتصادی خراب می‌شود، بودجه‌های مراکز خدماتی و یا وزارت بهداشت کم می‌شود و حقوق‌ها کاهش پیدا می‌کند یا پرداخت نمی‌شود، در نهایت کادر درمان به خودکشی روی می‌آورند.

سپس حاضران در نشست که همگی از روانپزشکان، رزیدنت‌ها و روان‌شناسان بودند یکی یکی بالا آمده و از مشکلاتی که با آن دست و پنجه نرم می‌کنند، گفتند.

اولین رزیدنتی که بالا آمد، ضمن ابراز خوشحالی درخصوص برگزاری این نشست گفت که من در بیمارستان روزبه آن‌قدر حس بدی که در دوران پزشکی عمومی داشتم را ندارم و فشاری که از سمت سیستم آموزشی به من وارد می‌شود، خیلی کمتر است‌. اما زمانی که من در دوران پزشکی بودم، مدام این حس را داشتم که من تمام وقت برای سلامتی بقیه تلاش می‌کنم اما چرا به سلامتی خود من اهمیت داده نمی‌شود. زمانی که من مریض می‌شوم اجازه ترک کشیک را ندارم یا زمانی که حال روحی من خوب نیست، کسی را ندارم که با او صحبت کنم. همچنین بعد از طرح تحول سلامت، فشار روی کادر درمان به شدت افزایش یافت. درآمدها کم شد. نکته اینجاست که مسائل اجتماعی و اقتصادی نیز در این خصوص مطرح است و روانشناسی و روانپزشکی همه چیز نیست.

 

سپس یک روانشناس اظهار کرد زمانی که رزیدنت‌ها برای مشاوره با او صحبت می‌کنند اکثرا از این مسئله شاکی هستند که رزیدنت‌های سال‌های بالا به سال‌های پایین‌تر به شدت فشار می‌آوردند و این مسئله سلسله مراتبی در کادر درمان بسیار آزار دهنده است تا جایی که از رشته و حرفه‌شان دست می‌کشند.

نوبت به دانشجوی دیگری رسید. او معتقد بود که همیشه نباید جاهایی که فشار زیاد است را در نظر بگیریم، بلکه گاهی باید به قسمت‌های سیاهی که پنهان مانده‌ و در حال نابودی است، بپردازیم.

سپس مکری در ادامه صحبت‌های این دانشجو گفت: در اینجا مسئله tunnel vision (دید تونلی) مطرح می‌شود. به عبارتی در اینجا دید تونلی به یک چیز لحظه‌ای تبدیل می‌شود؛ مثلا کسی که می‌گوید من باید در المپیاد اول بشوم. در اینجا دید افراد بسته می‌شود. به همین دلیل متخصصین روانپزشکی به این مسئله پی برده‌اند که این دید تونلی در روزهای آخر خیلی اهمیت دارد. در واقع اهمیت افراطی به پدیده‌ای که از دور چندان اهمیتی ندارد.

در ادامه یک دانشجوی روانپزشکی بیان کرد که بیشتر اوقات احساس می‌کند که گیر افتاده است و شاید آن‌هایی هم که خودکشی کرده‌اند همین حس را داشته‌اند.

یک فلوشیپ سایکوسکشوال نیز با اشاره به اینکه دو سال است که با این اتفاق روبه‌رو شده‌اند گفت: نیاز است که کارگروهی در سه زمینه آموزشی، پژوهشی و اجرایی به صورت کوتاه مدت، میان مدت و بلند مدت تشکیل شود تا اقدامات جدی‌ای در این خصوص صورت بگیرد.

مکری همچنین افزود که پژوهش‌ها در خودکشی خیلی متناقض هست و برخی پزشکان و روانپزشکان را در این خصوص متهم می‌دانند. آن‌ها معتقدند که روانپزشکان به این مسئله کاملا کلاسیک نگاه کرده و مدام دارو تجویز می‌کنند.

بعد از آن یک دستیار سال دوم برای صحبت به جایگاه رفت. او در ابتدا گفت که تعدادی از رزیدنت‌هایی که خودکشی کردند از دوستان او بودند و الان جز خشم احساس دیگری ندارد. او تاکید کرد: دیده شدن آدم‌ها خیلی مهم است. بسیاری به دلیل انگ‌ها و نگاه‌هایی که وجود دارد نمی‌گویند که در فکر خودکشی هستند و فکر می‌کنند که باید قوی باشند. دیده شدن و شنیدن حرف‌هایشان اتفاق خوبی است اما آیا این مسئله با وجود این حجم از فشار با حرف زدن درست می‌شود؟ من زمانی که در بخش زنان بودم برای ما یکسری جلسات مشاوره (به مدت یک ربع) می‌گذاشتند اما این جلسات بیشتر خشم ما را زیادتر می‌کرد و ما این حس را داشتیم که شما اصلا نمی‌فهمید ما چه می‌کشیم؟ یعنی فشار کار به قدری زیاد بود که اصلا این حرف زدن‌ها تاثیری نداشت.

نفر بعدی همچنین به این اشاره کرد که نه راه پس دارد؛ نه راه پیش. او توضیح داد که همه ما زمانی با یک فکری وارد این راه شدیم و حالا که جلو آمده‌ایم آینده پیش چشم‌مان خراب شده است. نه از آن احترامی که بود چیزی باقی مانده و نه می‌توان درباره مسائل مالی روی آن حساب کرد. حتی راه فراری وجود ندارد. انگار همه چیز در حال بدتر شدن است و قرار نیست اتفاق مثبتی بیفتد. او تعریف کرد زمانی که یکی از رزیدنت‌ها (که تنها چند ماه کار کرده بود) قصد انصراف داشت حدود 100 میلیون از اون غرامت می‌خواستند.

سپس مکری به نقل از استنلی میگرام گفت که حتی افرادی که پزشک هستند، می‌توانند دیکتاتورهای بالقوه خطرناک باشند‌ و تنها کافی است به آن‌ها میدان داده شود.

نوبت به یک رزیدنت از بيمارستان امام خمینی (ره) رسید. او هشدار داد که بسیاری از رزیدنت‌ها خود درمانی می‌کنند و نمی‌دانند که می‌توانند از متخصصان روانپزشکی و تراپی استفاده کنند. به همین دلیل این مسئله باعث شده که حالشان بدتر شود‌. اگر بتوانیم که یک سیستم آموزشی راه بیاندازیم تا رزیدنت‌ها بجای خود درمانی از افراد متخصص در حوزه سلامت روان بهره ببرند، بسیار تاثیرگذار خواهد بود.

یک دانشجو انترن ماه ده نیز به این مسئله اشاره کرد که ساعت‌های کشیک به قدری بالا است که فرصت درمان بیماری‌های خود را نداریم. رزیدنت‌های سال بالا به راحتی به سال‌ پایینی‌های کشیک‌های اضافه می‌دهند. در واقع چهار سال رزیدنتی بدون هیچ حمایتی می‌گذرد. به لحاظ مالی به قدری تحت فشار هستند که هزینه‌های زندگی را به زور تامین می‌کنند.

در ادامه این نشست، یک رزیدنت سال سوم اظهار کرد که ما در راهی قدم می‌گذاریم که بیشتر عمرمان صرف آن می‌شود و وقتی وارد آن می‌شویم، نه راه پس داریم و نه راه پیش. ما تازه در ۳۰ سالگی باید رشته کاری خود را انتخاب کنیم. یعنی ناگهان می‌فهمیم که 30 سال‌مان است اما هنوز تکلیفمان در زندگی مشخص نیست و از هر لحاظ از هم‌سن‌های خود عقب‌تر هستیم. حال اگر بخواهیم این وضعیت را درست کنیم تا زمانی که قوانین دستیاری در  کشور تغییر نکند، وضعیت همین خواهد بود و ما به هیچ نتیجه‌ای نخواهیم رسید.

دیگر رزیدنت سال سوم مطرح کرد که خط تلفن‌ها و سایت‌های مختلفی برای مداخله در بحران وجود دارد و در آن لحظه آن فرد یا دستیار را آرام می‌کنند؛ اما ادامه درمان چه می‌شود؟ آیا آن‌ها رها می‌شوند؟ کاش یک سری جلسات گروهی به صورت ماهانه در همه دانشگاه‌ها تشکیل شود تا دانشجوها و دستیاران بتوانند در آن‌جا مشکلات خود را مطرح کنند و این امید را پیدا کنند که حداقل یک جا مشکلاتشان را عنوان می‌کنند.

سپس یک رزیدنت به این مسئله اشاره کرد که سال گذشته از ۶۰ دانشجوی سال اولی دانشگاه تهران ۳۰ نفر انصراف دادند.

همچنین یک رزیدنت مهمان از دانشگاه کاشان چند نکته را عنوان کرد: یک مقدار از حسی که ما داریم از عملکرد وزارت بهداشت نشات می‌گیرد. در واقع بخاطر رفتاری که با می‌شود ما حس برده‌دا‌ری داریم؛ انگار که گیر افتاده‌ایم. او همچنین گفت که چند وقت پیش پیامک‌هایی به او ارسال می‌شد که به لحاظ روانی غربالگری شوید یا در جلسات مشارکت کنید. در واقع اقدام آن‌ها تنها در حد چند پیامک بوده است. وزارت بهداشت هیچ اقدام جدی‌ای انجام نمی‌دهند. ما حس کمک از سیستمی می‌خواهیم که ازش هیچ کمکی نمی‌خواهیم.

یکی دیگر از دستیاران بالا رفت و تعریف کرد که بعد از سال‌ها یکی از دوستان راهنمایی خود دیده که صاحب یک گل فروشی بوده است. از او پرسیده که آیا حاضری جای خود را با من عوض کنی؟ او در جواب گفته تو که دکتر هستی چرا این حرف را می‌زنی؟ این دستار همچنین تاکید کرد که واقعیت همین قدر تلخ است.

در ادامه صحبت‌ها یکی  از رزیدنت‌ها ضمن ابراز حس خشم خود مطرح کرد: من حس می‌کنم این مسئله اصلا درک نمی‌شود. خواهر یکی از بچه‌ها فوت شده بود و او تنها دو روز نبود. بعد از مدتی گفت که حالم از خودم بهم می‌خورد چون به قدری در طول روز درگیرم که حتی یادم می‌رود خواهرم مرده است. وقتی شرایط به این شکل است، هیچ امیدی نیست.

سپس مکری توضیح داد: ما باید از رشته خود استفاده علمی کنیم. این مسائل با common sense  حل نمی‌شود. یک موضوعی مطرح شده، زمانی که وضع مردم بد شود، واکنش نشان می‌دهند، مشکل‌شان حل می‌شود. در صورتی که اینطور نیست. اولین چیزی که روانشناسی اجتماعی متوجه شده این است، وقتی وضع مردم بد می‌شود، تلاش می‌کنند سازگارتر شوند. وقتی وضع بد ادامه پیدا می‌کند، مردم افسرده شده و خودکشی می‌کنند.

بعد از آن یک روانپزشک اعلام کرد که طی یک ماه گذشته نزدیک به 10 دانشجو و رزیدنت ویزیت کرده که میزان قابل توجهی از آن‌ها افکار خودکشی داشته‌اند. در واقع تعداد دانشجوهای پزشکی که افکار خودکشی دارند به شدت بیشتر از سایر رشته‌ها است.

روانپزشک دیگری برای صحبت کردن به پشت تریبون آمد. او مطرح کرد: در دوران کرونا هشتگی با این عنوان که «از رزیدنتی بگو» خیلی باب شده بود. چیزهای عجیبی در این نوشته‌ها می‌خواندم و فکر می‌کردم که چرا این اتفاقات می‌افتد؟ «کتک زدن» یک مورد از آن‌ها بود. یا یکی نوشته بود که تنها دو ماه به من مرخصی زایمان دادند و وقتی اعتراض کردم، جوابشان این بود که می‌خواستی حامله نشوی! از طرف دیگر، هیچ حس همدردی و حمایتی هم وجود ندارد. چند وقت پیش دکتر قناعتی عملا به ما گفتند «کسی که می‌رود، خائن است!». این حرف یعنی چه؟ سوال اصلی اینجاست که چرا کاری نمی‌کنند؟

مکری نیز افزود: کار زیاد است. مریض زیاد است. پس چرا بجای دو رزیدنت، چهار رزیدنت نمی‌گیرید؟ اگر وزارت بهداشت یک اقتصاددان استخدام کند، آن فرد می‌تواند روی همه موارد اقتصادی کار کند، نیروهای بیکار را استخدام کند. اینطور خدمات بیشتری ارائه می‌دهند و درآمد بیشتری کسب می‌کنند. اما انگار سیستم با پایین نگه‌داشتن تعرفه بیمه، خدمات یا حقوق‌ها خودش، خودش را منهدم می‌کند.

در پایان همایون امینی، متخصص روانپزشکی و عضو هیات علمی بیمارستان روزبه گفت: خودکشی تنها مسئله در روانپزشکی است که اِلمان‌های آن در جوامع مختلف، متفاوت می‌باشد زیرا مسائل فرهنگی یا اجتماعی در هر جامعه فرق دارد. حتی در یک جامعه، در زمان‌های مختلف ممکن است به دلایل اقتصادی یا اجتماعی، خودکشی افزایش پیدا کند. درخصوص خودکشی رزیدنت‌ها، این میزان در جوامع مختلف بین 1.3 تا 3 برابر جمعیت عمومی است.

او اشاره کرد که در این زمان، مسئولین به جای اینکه مسئله را حل کنند، آن را انکار می‌کنند. خود مسئله را نمی‌پذیرند؛ به همین دلیل خیلی هم دنبال راهکار نمی‌روند. چیزی که به ذهن من می‌رسد این است که خود شما دو مسئله را انتخاب و در اولویت قرار دهید سپس یک نفر مسئول شود تا ابتدا آن‌ها را حل کند. 

نشست خودکشی کادر درمان
نشست خودکشی کادر درمان
نشست خودکشی کادر درمان
نویسنده
فاطمه فلاح
مطالب مرتبط
  • دیدگاه‌هایی که حاوی ناسزا و افترا است، به هیچ عنوان پذیرفته نمی‌شوند
  • برای بهتر و روان‌تر خوانده شدن دیدگاه شما، بهتر است از متن به صورت فارسی استفاده کنید نه با حروف فینگلیش
  • موارد درگیری با کاربران در پاسخ به دیدگاه دیگر کاربران پذیرفته نمی‌شود
نظرات

دیدگاهتان را بنویسید!

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *