به گزارش بهروان نیوز، طبق آمارهای رسمی که نیروی انتظامی و مرکز آمار ایران، از سال 91 تا 1400 بیش از 40 هزار نفر در ایران بهخاطر خودکشی جانشان را از دست دادهاند.
تمامی این آمارها تنها تا سال 1400 است و طبق گفته حسن موسوی چلک، رئیس انجمن مددکاران اجتماعی ایران آمار خودکشی در سال 1401 محرمانه است. همچنین او اظهار کرده که 40 درصد افرادی که در ایران اقدام به کشتن خود میکنند بین 30 تا 49 سال و 20 درصد آنها بین 18 تا24 سال هستند.
طبق این حرف یعنی بیشتر خودکشیها نه از روی اختلالات روان شناختی، بلکه بیشتر به دلیل فشارها و مشکلات نشات گرفته از جامعه است که رخ داده. در واقع محیط نقش تعیین کنندهای بر سلامت روان افراد دارد و روان فرد از محیط خود تاثیر پذیراست؛ به همین دلیل ما رد پای مسائل اجتماعی و اقتصادی را به راحتی در پدیده خودکشی میبینیم.
بیشترین دلیل مرگ خود خواسته در ایران چیست؟
طبق گفته حمید پیروی در نشست روز جهانی پیشگیری از خودکشی حدود 90 درصد افرادی که دست به این کار میزنند، به یک اختلال روانپزشکی مبتلا هستند، به همین دلیل احتمال خودکشی در افراد مبتلا به اسکیزوفرنی، اختلالات مصرف مواد، اختلال شخصیت مرزی، اضطرابی و استرس پس از سانحه بالاست. اما نکته اینجاست که یکی از عمده ترین دلایل ابتلا به اختلالات روانپزشکی در ایران، مشکلات اجتماعی و اقتصادی از جمله بیکاری، ناکامیهای اجتماعی و میزان امید به زندگی است پس میتوانیم تا حدی نتیجه بگیریم که مسائل اجتماعی و اقتصادی یکی از اصلیترین دلایل مرگ خود خواسته در ایران است.
خودکشیهای سریالی، پدیده چشمگیر چند سال اخیر
طی چند سال اخیر با پدیدهای مواجهه هستیم که میتوان نام آن را «خودکشی سریالی» گذاشت. در این پدیده، مرگ خود خواسته بین یک گروه شغلی یا سنی خاص در یک بازه زمانی افزایش پیدا میکند؛ مثلا طی دو سال گذشته خودکشی بین دانشجویان افزایش شدیدی داشته یا از سال گذشته تا کنون خودکشی بین پزشکان و دستیاران پزشکان حدود سه برابر افزایش پیدا کرده است.
عباس عطایی، روانشناس با اشاره به اینکه مرگ خود خواسته دلایل متعددی دارد، در این خصوص به خبرنگار بهروان نیوز گفت: در خودکشیهای دسته جمعی یا سریالی، درواقع فضای محیطی و بستر اجتماعی آن اعضا برای زندگی کردن به شدت محدود میشود؛ به همین دلیل اقدام به کشتن خود میکنند.
رئیس انجمن صنفی کارفرمایی مراکز روانشناسی و مشاوره معتقد است که وقتی یک عده از یک قشر خاص، خودکشی میکنند، یعنی فضای روانی آن قشر بهم ریخته است. او همچنین علت افزایش خودکشی در بین پزشکان و پرستاران را این گونه توضیح میدهد: پزشکی هم شغل بسیار سخت و هم از لحاظ درآمدی بسیار دیر بازده است و تازه در سن چهل سالگی به درآمدزایی مطلوب میرسد. به دلیل این سختیها از جامعه توقع احترام و درک شدن دارد اما آن را دریافت نمیکند. علاوه بر این پزشکی مافیای بزرگی دارد و پزشکانی که اقبالی برای رشد ندارند، دچار «درماندگی آموخته شده» میشوند که میتواند مقدمهای برای خودکشی باشد.
هرجا نشانهای از خودکشی دیدیم، درباره آن صحبت کنیم
سکوت کردن، یک باور غلط در مواجهه با این فاجعه است. اینکه فکر کنیم اگر راجعبه خودکشی حرف بزنیم، آن فرد بیشتر برای این کار ترغیب میشود، اشتباه است. باید هر زمانی که نشانهای از خودکشی دیدیم، درباره آن صحبت کنیم.
از این رو برای مواقع بحرانیتر و مواجهه با فرد در حال خودکشی خطها و سامانههای مختلف اورژانس مثل 123، 1480، 1570، طعم گیلاس، صدا کن مرا، گفتینه و رهآوا راه اندازی و برای مواقع بحرانی تدارک دیده شدهاند.
همچنین یک مقاله در سال 98 تحت عنوان «روایت خودکشی از منظر اقدام کنندگان» توسط مسعود گلچین، دانشیار جامعه شناسی دانشگاه خوارزمی، نوشته و منتشر شده است. در این مقاله ده دانشجو که تجربه خودکشی ناموفق داشتهاند، مورد بررسی قرار گرفتهاند که در ویدئو آن را بررسی کردیم. همچنین میتوانید متن کامل این مقاله را در فایل زیر مطالعه کنید.
مطالب عالی بود و همانطور که اشاره شد خودکشی به عوامل گوناگون درونی و بیرونی بستگی دارد مخصوصا در جامعه ما که هنوز آنطور که باید برای مشاوران و روان شناسان ما بستر فعالیت شکل نگرفته و هنوز عده کثیری متاسفانه اعتقاد به این حرفه بسیار حیاتی البته( از نظر دیدگاه عامی مردم) ندارند