دکتر مهشید فروغان
روانپزشک و عضو شورای گروه تخصصی روانشناسی زنان انجمن روانشناسی ایران
این روزها دربارۀ سالمندی جمعیت جهان سخنان زیادی شنیده میشود. پدیدۀ سالمندی جمعیت حاصل عوامل متعددی است که بیش از یک قرن از ظهور و تعامل میان آنها میگذرد. بهبود شرایط اقتصادی جوامع و افزایش رفاه اجتماعی که نتیجۀ ظهور انقلاب صنعتی بود در تعامل با پیشرفتهای پزشکی مانند واکسیناسیون و اختراع/اکتشاف داروهای جدید از جمله آنتیبیوتیکها سبب کاهش نرخ میرایی شد و در نتیجه اهمیت فرزندآوری بالا از دیدگاه خانوادهها را کاهش داد. با پیشرفت فنآوریهای پیشرفتۀ پزشکی که امکان ادامۀ حیات حتی در حضور بیماریها و ناتوانیهای عمده را فراهم میساخت، بر امید زندگی و میانگین طول عمر انسانها نیز افزوده شد و در نهایت، با کاهش نوورودان و دیرپایی باشندگان، جمعیت جهان رو به پیری گذاشت بهطوری که در سال 1990 جمعیت سالمندان (60 سال و بالاتر) 2/9 % از جمعیت جهان را تشکیل میداد، در حالیکه این رقم در سال 2015 به 5/12% رسید و در سال 2030 به 7/16% خواهد رسید. آخرین پیشبینی حاکی از آن است که تعداد سالمندان جهان از 901 میلیون نفر، در سال2015، به 1/2 میلیارد در سال 2050 افزایش خواهد یافت.
افزایش نرخ جمعیت سالمندان با افزایش تعداد آنان دومقولۀ متفاوت است. در حالیکه کشورهای توسعه یافته بالاترین نرخ رشد جمعیت سالمندان را خواهند داشت، بیشترین تعداد سالمندان در کشورهای در حال توسعه زندگی خواهند کرد. در سال 2050، تقریباً 80% از سالمندان جهان در نواحی کمتر توسعهیافته با درآمد کم یا متوسط مانند ایران زندگی خواهند کرد.
در سطح جهانی، نسبت مردان سالمند از زنان سالمند کمتر است. برای مثال، در سال 2015، زنان 54% از جمعیت افراد 60 ساله و بالاتر، و 61% از افراد 80 ساله و بالاتر را تشکیل میدادند(United Nations, 2015). به بیانی دیگر، بین امید زندگی زنان و مردان شکاف مشخصی وجود دارد که با افزایش سن عمیقتر میشود. برای مثال، متوسط امید زندگی، در زنان امریکایی متولد سال 2014، 2/81 سال و برای مردان 4/76 سال بوده است. گزارش دیگری نشان میدهد که که امید زندگی زنان در سطح جهانی 5/4 سال بیشتر از مردان است بهطوریکه به ازای هر 123 زن 100 مرد 60 ساله و بالاتر وجود دارد. شگفت این که این رقم در ایران برای زنان و مردان سالمند تقریباً برابر است. اغلب محققان برآنند که اینگونه تفاوتهای گروهی در شاخص امید زندگی، بهجز عوامل ژنتیک، اغلب با میزان دسترسی به مراقبتهای سلامت و منابع اجتماعی مرتبطاند. آمار پیشگفت اهمیت واکاوی عمیقتر و دقیقتر وضعیت زنان سالمند در ایران را برجسته میکند. در مطالعهای که در سال 1399 دربارۀ وضعیت اقتصادی اجتماعی زنان سالمند ایران و با رویکرد آیندهنگرانه انجام شد، نویسندگان گزارش کردند که بر اساس آخرین سرشماری کشوری رسمی در سال 1395 حدود 5/9% از جمعیت زنان کشور را زنان سالمند تشکیل میدهند که در افق چشمانداز سال 1430 این رقم احتمالاً به 7/32% افزایش خواهد یافت. در این مطالعه بررسی سطح سواد، به مثابۀ یکی از مهمترین عوامل اقتصادی اجتماعی، نشان داد که در مجموع 44% از زنان سالمند با سواد هستند که 50% آنها سطح سواد در حد خواندن و نوشتن دارند و تنها 10% از تحصیلات عالی برخوردارند. سطح مشارکت فعال اقتصادی زنان سالمند تنها 6% بود. نرخ بیوگی در آنها 3/43% بود که با افزایش سن بیشتر نیز میشد که با توجه به اختلاف سن زن و مرد در زمان ازدواج با توجه به پیشینۀ فرهنگی ایرانیان پدیدهای قابل پیشبینی است. 24% از زنان سالمند تنها زندگی میکردند و در معرض انزوا، از علل مهم افسردگی و بسیاری از اختلالات روانی دیگر، بودند؛ 7/39% سرپرست خانوار بودند که با در نظر گرفتن سطح مشارکت اقتصادی پایین آنان میتواند گویای زندگی در فقر و محرومیت از امکانات لازم باشد. نویسندگان نتیجه گرفتند که چهرۀ سالمندی در ایران زنانه است. لذا برنامهریزی و فراهم ساختن تمهیدات لازم برای حفظ سلامت و کیفیت زندگی آنها ضرورت دارد.
مطالعهای مقایسهای در سال 2024 بر روی زنان و مردان سالمند کشور با هدف بررسی وضعیت سلامت روان و شادکامی سالمندان با استفاده از دو ابزار SCL-90-R و مقیاس شادکامی اکسفورد انجام شده وزنان و مردان سالمند را با هم مقایسه کرده است. نتایج نشان داد که نمرات کلیۀ شاخصها در SCL-90 شامل افسردگی، اضطراب، وسواس، حساسیت بین فردی، روانپریشیگرایی، پارانویید و فوبی به طور معنیداری از مردان بالاتر است ؛تنها در شاخص عصبانیت و خشم مردان نمرات بالاتری از زنان گرفتند. سطح تحصیلات از عوامل مؤثر بر شادکامی سالمندان بود و با آن رابطهای مستقیم داشت ولی مهمترین عامل اثرگذار بر شادکامی وضعیت سلامت روان و اختلالات آن بود. این مطالعه نشان داد که در زنان سالمند سطح تحصیلات پایینتر، مشکلات روان بیشتر، و شادکامی کمتر از مردان بود. این مطالعه هشدار میدهد که وضعیت سلامت روان سالمندان، بهویژه زنان سالمند، از چالشهای پیشرو در سالهای نزدیک خواهد بود. وضعیت موجود و یافتههای فوق گویای آن است که زنان سالمند یکی از محرومترین اقشار جمعیت کشور هستند و برنامهریزی برای پاسخدهی به نیازهای آنان باید در سازمانهای مرتبط مانند وزارت بهداشت، درمان، و آموزش پزشکی، وزارت رفاه و تعاون ، سازمان بهزیستی، مراکز آموزشی و دانشگاهی، سازمان بهزیستی و….. وظیفهای ملی و اولویت تلقی شود. همچنین گروه زنان میانسال نیز باید از هماکنون برای برخورداری از دوران سالمندی با کیفیت و شکوفا مورد توجه قرار گیرند و برنامههای اختصاصی برای آمادهسازی آنان برای مواجهه با مشکلات دوران سالمندی تدوین و ارائه شوند.
منابع انگلیسی
Brian P. Yochim and Erin L. Woodhead (eds). Psychology of Aging: A Biopsychosocial Perspective (2018); Springer Publishing Company.
Mohammad Torkashvand Moradabadi and Kolsoom Irannejad. Demographic Dynamics and Population Projections in Iran: Analyzing Population Size and Age Structure up to 2040 Horizon. JSCC. Vol 3, No 1. 2024, 7-33
Zohreh Mahmoodi, Mansoureh Yazdkhasti, Mahnoosh Rostami, Nooshin Ghavidel. Brain and Behavior 12(5), 2549-2022
United Nations(2015). World Population Aging Highlights.
منابع فارسی
احمد درآهکی و رضا نوبخت. بررسی وضعیت اقتصادی و اجتماعی زنان سالمند ایرانی بر اساس آمارهای رسمی و الزامات سیاستی مبتنی بر پیش بینی های آینده نگرانهً جمعیتی. نشریه پایش. سال نوزدهم، شماره ششم، آذر-دی 1399، ص 621-632
دیدگاههایی که حاوی ناسزا و افترا است، به هیچ عنوان پذیرفته نمیشوند
برای بهتر و روانتر خوانده شدن دیدگاه شما، بهتر است از متن به صورت فارسی استفاده کنید نه با حروف فینگلیش
موارد درگیری با کاربران در پاسخ به دیدگاه دیگر کاربران پذیرفته نمیشود