دکتر الهام اشتاد
جنگها، به لحاظ گستره تأثیراتی که بر زندگی اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و خانوادگی مردمان دارند و نیز حجم انبوهی از تغییرات اجتماعی که به دنبال میآورند، جزء پردوامترین پدیدهها هستد و خاطرات و آثار استواری را در ذهن کسانی باقی میگذارند که آنها را تجربه میکنند [1]. زنان به شکلهای متفاوتی با تجربۀ جنگ برخورد میکنند. آنها ممکن است از نظر روانشناختی در هم بشکنند و انواع آسیبها را متحمل شوند و یا این که در نقشهای پرستار، خبرنگار، کمکهای پشت جبهه، راننده، مادر یا همسر رزمندگان و کشتهشدگان، به مشارکت اجتماعی بپردازند یا حتی در مواردی سلاح به دست گرفته و با دشمن بجنگند. گاهی تجارب جدید موجب بازاندیشی زنان در نقشهای قدیمیتر خود میشود و به تحولات روحی و شخصیتی مثبت میانجامد. در برخی دیگر، به دلیل پایههای شخصیتی و روحی ضعیفتر، موجب چندپارگی روان و از دست رفتن خود میشود [1 و 2 و 3].
به طور اجمالی، چند نمونه از تجارب زنان در دوران جنگ را میتوان در قالب عناوین ذیل خلاصه کرد:
یک: فروپاشی نظام عادی خانواده
با شروع شرایط جنگی، زنان تغییراتی را در روال زندگی روزمرۀ خود تجربه میکنند. با خطرناک شدن محل زندگی، اغلب افراد ناچار به ترک خانه و شهر محل زندگی خود میشوند. زنان معمولاً احساس تعلق و عواطف و احساسات بیشتری را در مورد جزییات خانه و کاشانۀ خود دارند. در روایتهای آنان از شرایط جنگی، حفظ انسجام خانه و خانواده و وطن، بیشتر مورد تأکید قرار میگیرد [4]. پس از جنگ 12 روزه، خانمی حس و حال خود در هنگام ترک خانهاش را این طور توصیف کرد:
“نمیدانستم چه چیزی رو ببرم و چه چیزی رو جا بگذارم. جز به جز وسایل خونهم به نظرم عزیز و مهم میومد. فکر کردم که حتی دلم برای خوراکیهایی که چند روز پیش خریدم و در یخچال گذاشتم، تنگ میشه”.
زنان در نقش همسر یا مادر خانواده، وظیفۀ مراقبت از سلامت روانی و جسمی سایر اعضای خانواده را هم بر عهده میگیرند. خانمی تعریف میکند:
“دخترم و پسرم کوچک هستند. روز آخر که سروصداها خیلی شدید شد، نگران بودم و خیلی اضطراب داشتم. اما با خودم گفتم باید مراقب بچههام باشم. درجۀ کولر رو زیاد کردم تا بچهها سروصدای بیرون رو نشنوند. تا شب کیک و شیرینی و کتلت میپختم”.
در دوران جنگ 12 روزه، بسیاری از خانوادهها ناچار شدند در محیطی کوچک، در کنار اعضای خانوادههای گسترده زندگی کنند. این تجربه برای برخی خوشایند و برای تعدادی دیگر، تنشزا بوده است. خانمی روایت میکند:
“هشت ساعت توی ترافیک بودیم. وسط راه احساس کردم که دارم دچار حملۀ پنیک میشم. مادر و برادرم هم توی ماشین با ما بودند. نمیخواستم همسرم رو که با شرایط سختی داشت رانندگی میکرد و اونهارو ناراحت کنم. صدام رو درنیاوردم. شروع کردم به کشیدن نفسهای عمیق. حالم بدتر میشد اما ادامه دادم. نیم ساعت تمام نفس عمیق کشیدم تا کم کم تونستم آروم بشم”.
برخی از زنان نقشهایی مانند پزشک یا پرستار یا خبرنگار و مشاغل دیگر داشتند که ناچار به حضور در محل کار شدند. در این گروه، احساس گناه بابت دوری از همسر و فرزندان، به احساس اضطراب ناشی از بودن در شرایط جنگی اضافه میشد. زنان دیگری، همسران مردانی با مشاغل پرخطر مثل آتشنشان بودند و نگرانی زیاد بابت سلامت همسر را گزارش کردند. خانمی میگوید:
“همسرم پزشکه. قبل از این که این اتفاقات شروع بشن، با پسرم سفر کوتاهی رفتیم و وقتی این اتفاق افتاد، موندگار شدیم. همسرم به خاطر شرایط اورژانسی تصمیم گرفت در تهران بمونه. هر روز سر دوراهی این که به خاطر پسرم، شهر خودمون بمونم یا به خاطر همسرم برگردم تهران، عذاب کشیدم”.
دو: بازتعریف نقشهای زنانه
در نوشتههای متعدد، به این مسئله اشاره شده است که زنانی که در شرایط جنگی، فرصت ایفای نقش اجتماعی پیدا میکنند، متحول شده و از نظر استقلال و اعتمادبه نفس رشد میکنند. در پژوهشهای مختلف انجام شده در ایران در مورد اثر جنگ هشت سالۀ ایران و عراق بر زنان ایرانی، به فعالیتها و مشارکت تحسین برانگیز زنان در دوران جنگ اشاره شده است [1 و 2 و 4]. از طرف دیگر، تجاربی مانند مواجه شدن با بدنهای تکه تکه شده یا سوختۀ کشتهشدگان یا شستشو و دفن اجساد، یا از دست دادن همسر و فرزندان یا سایر اعضای خانواده در برخی از زنان موجب فروپاشی روانی میشد [1].
زنانی که همسران یا پدرانشان به عنوان رزمنده از خانه دور شده یا در جنگ کشته میشوند، ناچارند به جای آنان ایفای نقش کنند. تأمین مالی خانواده و مدیریت فرزندان، در صورتی که زن از انعطاف پذیری و تابآوری مناسب برخوردار باشد، موجب تحول و رشد شخصیت وی میشود.
دورۀ جنگ 12 روزه، کوتاه بود و شاید به همین دلیل، به نظر میرسد که آسیبهای جدی به افراد نزده باشد. البته چند نفر از مراجعهکنندگان گزارش دادند که اگر شرایط ادامه پیدا میکرد، به فروپاشی روانی میرسیدند. علایمی که پس از این واقعه گزارش شدند، نسبتاً خفیف هستند. برخی از خانمهای مراجعهکننده، پس از این دوره، شدت گرفتن مشکلات قبلی خود را گزارش میکنند. افرادی که به شکلی موفق توانسته بودند مسایلی از قبیل رفتار کنترلگری، انفعال و انجام ندادن فعالیتهای روزمره، یا وسواس را کنترل کنند، بازگشت خفیف این علایم را گزارش میکنند. خانمی میگوید که پس از برگشتن به خانه، علاقهای به شروع کار نداشته و در عوض، چندین روز مشغول خانهتکانی بوده است. رها کردن روتینهای روزمره، توسط افراد متعدد گزارش میشود. بیشترین علایم گزارش شده شامل گوش به زنگی (شنیدن صداهای شبیه به انفجار یا صدای موشک)، تحریکپذیری و از کوره در رفتن، نا نداشتن برای انجام روتینهای روزمره قبل از جنگ و گاه میل به انزواست.
سه: افزایش خشونت زناشویی در دوران جنگ
شرایط جنگی، میزان خشونت فیزیکی، روانی، جنسی و تهدید ابرازشدۀ مردان نسبت به شریک زندگیشان را افزایش میدهد. الناطور و همکاران [5 و 6] در پژوهشهای خود بر روی پناهندگان سوری گریخته از جنگ سوریه، گزارش کردند که در خانوادههای منطقۀ خاورمیانه، معمولاً مسئولیت تامین مالی و امنیت خانواده و مدیریت اعضا، بر عهدۀ مردان است. با بروز جنگ، برآمدن از پس این مسئولیتها بسیار دشوار میشود. معمولاً مردان مشاغل خود را از دست میدهند و فشار اقتصادی ناشی از جنگ هم افزایش مییابد. همسران این مردان، در این شرایط، خشونت بیشتری را از طرف شوهران خود متحمل میشوند. زنان در این خانوادهها، مراقبت از فرزندان را در اولویت قرار میدهند و در مورد سختتر شدن شرایط زندگی برای خودشان، صحبت نمیکنند و کمک نمیگیرند. تحمل خشونت، هم به خود این زنان و هم فرزندانشان آسیب وارد میکند. الناطور و همکاران بروز رفتارهایی مانند گریه، مصرف سیگار، رفتارهای آسیب رساندن به خود و کتک زدن فرزندان را در این گروه زنان مشاهده کردند. به گزارش این زنان، همسران آنها تا پیش از جنگ، اغلب مهربان و حمایتگر بودند.
علاوه بر موارد ذکر شده، نگرانیهایی مانند انتظار برای همسر یا فرزندانِ درگیر در جنگ، نگرانیهای زنان بابت زنانگی و بدن خود و ترس از تجاوز دشمنان، به عنوان تجارب زنانه در شرایط جنگی گزارش شدهاند. خانمی که همسرشان نظامی است تعریف میکند که:
“مدام نگرانم اتفاقی برای همسرم (ارتشی) بیافتد. در خانۀ برادرم که بودیم، داشتم چرت بعد از ظهرم رو میزدم. گویا خروپف میکردم و دخترم آمد که از خواب بیدارم کند. چنان وحشتزده بیدار شدم و ترسیدم که دخترم خبر بدی بدهد، دستم را جلوی دهانش گرفته بودم و اجازه نمیدادم چیزی بگوید. کمی طول کشید تا به خودم بیایم و بشنوم که دخترم چه میگوید”.
با وجود این که زنان در مواجهه با جنگ، تابآوری و استقامت قابل توجهی را نشان میدهند، تصویر آنان اغلب توسط بسیاری، ضعیف و آسیبپذیر توصیف میشود. این نوع توصیف موجب کنارگذاشته شدن آنان از تصمیمات مهم حین جنگ و پس از آن میشود [7]. لازم است که تفاوت و تنوع تجارب متفاوت زنان، از زبان خود آنان مورد بررسی دقیقتر قرار بگیرد. به امید روزی که زنان راوی امید، صلح و آشتی باشند.
منابع
1- جمشیدیها، غ؛ حمیدی، ن (1386). تجربۀ زنانه از جنگ. پژوهش زنان: 5(2): 108-81.
2- زهرا عسکری دستجردی، علی ربانی خوراسگانی (1402). تجارب زیستۀ زنان در مراکز پشتیبانی از جنگ (مورد مطالعه: کارگاه خیاطی در دانشگاه اصفهان). فصلنامۀ علمی مطالعات راهبردی فرهنگ، 3(3): 43-68.
3-
Matos, L., Costa, P. A., Park, C. L., Indart, M. J., Leal, I. (2021). “The war made me a better person”: Syrian refugees’ meaning-making trajectories in the aftermath of collective trauma. International Journal of Environmental Research and Public Health, 18, 8481.
4- شهرستانی، زهره؛ سلطانی، سیدعلیاصغر؛ طباطبایی لطفی، سید عبدالمجید (1401). تاثیر جنسیت بر مفهوم سازی استعاری در روایتهای زنانه و مردانه از جنگ تحمیلی. فصلنامۀ زبانشناسی اجتماعی، 5 (4): 100-89.
5-
Al-Natour, A., Al-Ostaz, S. M., Morris, J. (2018). Marital violence during war conflict: The lived experience of Syrian refugee women. Journal of Transcultural Nursing, 1-7.
-6
Al-Natour, A., Morris, J., Al-Ostaz, S. M. (2021). Through her eyes: The impact of war on Syrian refugee families. Journal of Transcultural Nursing, 1-7. Haeri, M., Puechguirbal, N. (2010). From Helplessness to agency: Examining the plurality of women’s experiences in armed conflict. International Review of the Red Cross, 92 (877): 103-122.
7-
Haeri, M., Puechguirbal, N. (2010). From Helplessness to agency: Examining the plurality of women’s experiences in armed conflict. International Review of the Red Cross, 92 (877): 103-122
دیدگاههایی که حاوی ناسزا و افترا است، به هیچ عنوان پذیرفته نمیشوند
برای بهتر و روانتر خوانده شدن دیدگاه شما، بهتر است از متن به صورت فارسی استفاده کنید نه با حروف فینگلیش
موارد درگیری با کاربران در پاسخ به دیدگاه دیگر کاربران پذیرفته نمیشود