مقالات روانشناسی 17 تیر 1404 - 10 دقیقه پیش زمان تقریبی مطالعه: 3 دقیقه
کپی شد!
0
به نقل از انجمن روانشناسی ایران

تجربۀ زیستۀ زنان در جنگ

مادرشهید

دکتر الهام اشتاد

جنگ‌‎ها، به لحاظ گستره تأثیراتی که بر زندگی اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و خانوادگی مردمان دارند و نیز حجم انبوهی از تغییرات اجتماعی که به دنبال می‌‎آورند، جزء پردوام‎‌ترین پدیده‎‌ها هستد و خاطرات و آثار استواری را در ذهن کسانی باقی می‎‌گذارند که آن‎ها را تجربه می‎‌کنند [1]. زنان به شکل‎‌های متفاوتی با تجربۀ جنگ برخورد می‎‌کنند. آن‎ها ممکن است از نظر روان‎شناختی در هم بشکنند و انواع آسیب‎‌ها را متحمل شوند و یا این که در نقش‎های پرستار، خبرنگار، کمک‎های پشت جبهه، راننده، مادر یا همسر رزمندگان و کشته‌‎شدگان، به مشارکت اجتماعی بپردازند یا حتی در مواردی سلاح به دست گرفته و با دشمن بجنگند. گاهی تجارب جدید موجب بازاندیشی زنان در نقش‎های قدیمی‌‎تر خود می‎‌شود و به تحولات روحی و شخصیتی مثبت می‎‌انجامد. در برخی دیگر، به دلیل پایه‎‌های شخصیتی و روحی ضعیف‎‌تر، موجب چندپارگی روان و از دست رفتن خود می‎‌شود [1 و 2 و 3].

به طور اجمالی، چند نمونه از تجارب زنان در دوران جنگ را می‎‌توان در قالب عناوین ذیل خلاصه کرد:

یک: فروپاشی نظام عادی خانواده

با شروع شرایط جنگی، زنان تغییراتی را در روال زندگی روزمرۀ خود تجربه می‎‌کنند. با خطرناک شدن محل زندگی، اغلب افراد ناچار به ترک خانه و شهر محل زندگی خود می‎‌شوند. زنان معمولاً احساس تعلق و عواطف و احساسات بیشتری را در مورد جزییات خانه و کاشانۀ خود دارند. در روایت‎‌های آنان از شرایط جنگی، حفظ انسجام خانه و خانواده و وطن، بیشتر مورد تأکید قرار می‌‎گیرد [4]. پس از جنگ 12 روزه، خانمی حس و حال خود در هنگام ترک خانه‌‎اش را این طور توصیف کرد:

“نمی‌‎دانستم چه چیزی رو ببرم و چه چیزی رو جا بگذارم. جز به جز وسایل خونه‎م به نظرم عزیز و مهم میومد. فکر کردم که حتی دلم برای خوراکی‎‌هایی که چند روز پیش خریدم و در یخچال گذاشتم، تنگ می‎شه”.

زنان در نقش همسر یا مادر خانواده، وظیفۀ مراقبت از سلامت روانی و جسمی سایر اعضای خانواده را هم بر عهده می‎‌‌گیرند. خانمی تعریف می‎‌‌کند:

“دخترم و پسرم کوچک هستند. روز آخر که سروصداها خیلی شدید شد، نگران بودم و خیلی اضطراب داشتم. اما با خودم گفتم باید مراقب بچه‎‌هام باشم. درجۀ کولر رو زیاد کردم تا بچه‌‎ها سروصدای بیرون رو نشنوند. تا شب کیک و شیرینی و کتلت می‌‎پختم”.

در دوران جنگ 12 روزه، بسیاری از خانواده‎‌ها ناچار شدند در محیطی کوچک، در کنار اعضای خانواده‌‎های گسترده زندگی کنند. این تجربه برای برخی خوشایند و برای تعدادی دیگر، تنش‎‌زا بوده است. خانمی روایت می‌‎کند:

“هشت ساعت توی ترافیک بودیم. وسط راه احساس کردم که دارم دچار حملۀ پنیک می‌‎شم. مادر و برادرم هم توی ماشین با ما بودند. نمی‎‌خواستم همسرم رو که با شرایط سختی داشت رانندگی می‎‌کرد و اون‌هارو ناراحت کنم. صدام رو درنیاوردم. شروع کردم به کشیدن نفس‎‌های عمیق. حالم بدتر می‎‌شد اما ادامه دادم. نیم ساعت تمام نفس عمیق کشیدم تا کم کم تونستم آروم بشم”.

برخی از زنان نقش‎‌هایی مانند پزشک یا پرستار یا خبرنگار و مشاغل دیگر داشتند که ناچار به حضور در محل کار شدند. در این گروه، احساس گناه بابت دوری از همسر و فرزندان، به احساس اضطراب ناشی از بودن در شرایط جنگی اضافه می‌‎شد. زنان دیگری، همسران مردانی با مشاغل پرخطر مثل آتشنشان بودند و نگرانی زیاد بابت سلامت همسر را گزارش کردند. خانمی می‎‌گوید:

“همسرم پزشکه. قبل از این که این اتفاقات شروع بشن، با پسرم سفر کوتاهی رفتیم و وقتی این اتفاق افتاد، موندگار شدیم. همسرم به خاطر شرایط اورژانسی تصمیم گرفت در تهران بمونه. هر روز سر دوراهی این که به خاطر پسرم، شهر خودمون بمونم یا به خاطر همسرم برگردم تهران، عذاب کشیدم”.

دو: بازتعریف نقش‎‌های زنانه

در نوشته‎‌های متعدد، به این مسئله اشاره شده است که زنانی که در شرایط جنگی، فرصت ایفای نقش اجتماعی پیدا می‎‌کنند، متحول شده و از نظر استقلال و اعتمادبه نفس رشد می‎‌کنند. در پژوهش‎‌های مختلف انجام شده در ایران در مورد اثر جنگ هشت سالۀ ایران و عراق بر زنان ایرانی، به فعالیت‎‌ها و مشارکت تحسین برانگیز زنان در دوران جنگ اشاره شده است [1 و 2 و 4]. از طرف دیگر، تجاربی مانند مواجه شدن با بدن‌‎های تکه تکه شده یا سوختۀ کشته‌‎شدگان یا شستشو و دفن اجساد، یا از دست دادن همسر و فرزندان یا سایر اعضای خانواده در برخی از زنان موجب فروپاشی روانی می‎شد [1].

زنانی که همسران یا پدران‎شان به عنوان رزمنده از خانه دور شده یا در جنگ کشته می‌‎شوند، ناچارند به جای آنان ایفای نقش کنند. تأمین مالی خانواده و مدیریت فرزندان، در صورتی که زن از انعطاف پذیری و تاب‎آوری مناسب برخوردار باشد، موجب تحول و رشد شخصیت وی می‎‌شود.

دورۀ جنگ 12 روزه، کوتاه بود و شاید به همین دلیل، به نظر می‎‌رسد که آسیب‎‌های جدی به افراد نزده باشد. البته چند نفر از مراجعه‎‌کنندگان گزارش دادند که اگر شرایط ادامه پیدا می‎‌کرد، به فروپاشی روانی می‎‌رسیدند. علایمی که پس از این واقعه گزارش شدند، نسبتاً خفیف هستند. برخی از خانم‎‌های مراجعه‌‎کننده، پس از این دوره، شدت گرفتن مشکلات قبلی خود را گزارش می‌‎کنند. افرادی که به شکلی موفق توانسته بودند مسایلی از قبیل رفتار کنترل‎گری، انفعال و انجام ندادن فعالیت‎‌های روزمره، یا وسواس را کنترل کنند، بازگشت خفیف این علایم را گزارش می‌‎کنند. خانمی می‎‌گوید که پس از برگشتن به خانه، علاقه‌‌‎ای به شروع کار نداشته و در عوض، چندین روز مشغول خانه‌‎تکانی بوده است. رها کردن روتین‎‌های روزمره، توسط افراد متعدد گزارش می‌‎شود. بیشترین علایم گزارش شده شامل گوش به زنگی (شنیدن صداهای شبیه به انفجار یا صدای موشک)، تحریک‌‎پذیری و از کوره در رفتن، نا نداشتن برای انجام روتین‌‎های روزمره قبل از جنگ و گاه میل به انزواست.

سه: افزایش خشونت زناشویی در دوران جنگ

شرایط جنگی، میزان خشونت فیزیکی، روانی، جنسی و تهدید ابرازشدۀ مردان نسبت به شریک زندگی‎شان را افزایش می‎‌دهد. الناطور و همکاران [5 و 6] در پژوهش‌‎های خود بر روی پناهندگان سوری گریخته از جنگ سوریه، گزارش کردند که در خانواده‌‎های منطقۀ خاورمیانه، معمولاً مسئولیت تامین مالی و امنیت خانواده و مدیریت اعضا، بر عهدۀ مردان است. با بروز جنگ، برآمدن از پس این مسئولیت‎‌ها بسیار دشوار می‎‌شود. معمولاً مردان مشاغل خود را از دست می‎‌‌دهند و فشار اقتصادی ناشی از جنگ هم افزایش می‎‌یابد. همسران این مردان، در این شرایط، خشونت بیشتری را از طرف شوهران خود متحمل می‎‌شوند. زنان در این خانواده‌‎ها، مراقبت از فرزندان را در اولویت قرار می‌دهند و در مورد سخت‎‌تر شدن شرایط زندگی برای خودشان، صحبت نمی‎‌کنند و کمک نمی‎‌گیرند. تحمل خشونت، هم به خود این زنان و هم فرزندان‎شان آسیب وارد می‌‎کند. الناطور و همکاران بروز رفتارهایی مانند گریه، مصرف سیگار، رفتارهای آسیب رساندن به خود و کتک زدن فرزندان را در این گروه زنان مشاهده کردند. به گزارش این زنان، همسران آن‎ها تا پیش از جنگ، اغلب مهربان و حمایت‎گر بودند.

علاوه بر موارد ذکر شده، نگرانی‎‌هایی مانند انتظار برای همسر یا فرزندانِ درگیر در جنگ، نگرانی‎‌های زنان بابت زنانگی و بدن خود و ترس از تجاوز دشمنان، به عنوان تجارب زنانه در شرایط جنگی گزارش شده‎‌اند. خانمی که همسرشان نظامی است تعریف می‌‎کند که:

“مدام نگرانم اتفاقی برای همسرم (ارتشی) بیافتد. در خانۀ برادرم که بودیم، داشتم چرت بعد از ظهرم رو می‎‌زدم. گویا خروپف می‎‌کردم و دخترم آمد که از خواب بیدارم کند. چنان وحشت‎‌زده بیدار شدم و ترسیدم که دخترم خبر بدی بدهد، دستم را جلوی دهانش گرفته بودم و اجازه نمی‎‌دادم چیزی بگوید. کمی طول کشید تا به خودم بیایم و بشنوم که دخترم چه می‎‌گوید”.

با وجود این که زنان در مواجهه با جنگ، تاب‎آوری و استقامت قابل توجهی را نشان می‌‎دهند، تصویر آنان اغلب توسط بسیاری، ضعیف و آسیب‎‌پذیر توصیف می‎‌شود. این نوع توصیف موجب کنارگذاشته شدن آنان از تصمیمات مهم حین جنگ و پس از آن می‌‎شود [7]. لازم است که تفاوت و تنوع تجارب متفاوت زنان، از زبان خود آنان مورد بررسی دقیق‎تر قرار بگیرد. به امید روزی که زنان راوی امید، صلح و آشتی باشند.

منابع

1- جمشیدی‎‌ها، غ؛ حمیدی، ن (1386). تجربۀ زنانه از جنگ. پژوهش زنان: 5(2): 108-81.

2- زهرا عسکری دستجردی، علی ربانی خوراسگانی (1402). تجارب زیستۀ زنان در مراکز پشتیبانی از جنگ (مورد مطالعه: کارگاه خیاطی در دانشگاه اصفهان). فصلنامۀ علمی مطالعات راهبردی فرهنگ، 3(3): 43-68.

3-

Matos, L., Costa, P. A., Park, C. L., Indart, M. J., Leal, I. (2021). “The war made me a better person”: Syrian refugees’ meaning-making trajectories in the aftermath of collective trauma. International Journal of Environmental Research and Public Health, 18, 8481.

4-  شهرستانی، زهره؛ سلطانی، سیدعلی‎اصغر؛ طباطبایی لطفی، سید عبدالمجید (1401). تاثیر جنسیت بر مفهوم سازی استعاری در روایت‎های زنانه و مردانه از جنگ تحمیلی. فصلنامۀ زبانشناسی اجتماعی، 5 (4): 100-89.

5-

Al-Natour, A., Al-Ostaz, S. M., Morris, J. (2018). Marital violence during war conflict: The lived experience of Syrian refugee women. Journal of Transcultural Nursing, 1-7.

-6

Al-Natour, A., Morris, J., Al-Ostaz, S. M. (2021). Through her eyes: The impact of war on Syrian refugee families. Journal of Transcultural Nursing, 1-7. Haeri, M., Puechguirbal, N. (2010). From Helplessness to agency: Examining the plurality of women’s experiences in armed conflict. International Review of the Red Cross, 92 (877): 103-122.

7-

 Haeri, M., Puechguirbal, N. (2010). From Helplessness to agency: Examining the plurality of women’s experiences in armed conflict. International Review of the Red Cross, 92 (877): 103-122

نویسنده
فاطمه‌زهرا جعفری
مطالب مرتبط
  • دیدگاه‌هایی که حاوی ناسزا و افترا است، به هیچ عنوان پذیرفته نمی‌شوند
  • برای بهتر و روان‌تر خوانده شدن دیدگاه شما، بهتر است از متن به صورت فارسی استفاده کنید نه با حروف فینگلیش
  • موارد درگیری با کاربران در پاسخ به دیدگاه دیگر کاربران پذیرفته نمی‌شود
نظرات

دیدگاهتان را بنویسید!

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *


The reCAPTCHA verification period has expired. Please reload the page.