به گزارش بهروان نیوز، در این برنامه دو اتفاق جدید افتاد: اتفاق اول حضور یک مترجم همزمان برای ناشنوان از ابتدا تا انتهای برنامه و مورد بعدی سخنرانی دو دانشجو در پایان برنامه بود که بسیار از آن استقبال شد.
«علم و شبه علم»، «دستیابی به عمر جاویدان»، «ساختار علم»، «روانشناسی از منظر فلسفه علم» و «رابطه بین زن و مرد» موضوعاتی بودند که در این برنامه به آنها پرداخته شد.
نوظهور بودن، وجه تمایز جامعهشناسی از سایر علوم
آرمین امیر نخستین سخنران این برنامه بود که درباره «علم و شبه علم در جامعه شناسی» صحبت کرد. او در ابتدا صحبتهای خود به این مسئله اشاره کرد که «علم و شبه علم در جامعه شناسی»، مسائل مشترکی دارند. این جامعهشناس سوالاتی از قبیل اینکه «چرا توسعه پیدا نمیکنیم؟»، «چرا مسائل اجتماعی رفع نمیشود؟»، «چرا در پیشبینی رفتار مردم شکست میخوریم؟» و در نهایت «جامعهشناسی به چه درد میخورد؟» را مطرح کرد.
او از دو جنبه «علم» را تعریف کرد. به گفته او «علم» در دوره سنت یا پیش از مدرن، معرفت قطعی و یقینی بود. به عبارتی، این انتظار وجود داشت تا (علم) حرفی بزند که هیچ زمانی نقض نمیشود اما کم کم «فلسفه علم» از معرفت قطعی و یقینی عبور کرد. ادعای «فلسفه علم» این بود که من مسئلهای را پیدا کرده، نظریهای را درباره او مطرح و تا زمانی که این نظریه درست است آن را به عنوان علم قبول میکنم و هر زمان که باطل شد آن را کنار میگذارم. در واقع، «علم» تلاشی بیپایان است و قرار نیست نتیجه قطعی به ما بدهد.
امیر همچنین تاکید کرد که چالش علم جامعه شناسی و علوم انسانی این است که موضوع مطالعه علوم، موضوعی است که در لحظه میتواند از همه قوانین علمی عبور کند. چیزی که جامعه شناسی را از سایر علوم مانند روانشناسی، زیستشناسی و … جدا میکند، خصلت نوظهور بودن آن است. این که انسانها چهطور با شخصیتها، مکانیزمهای روانی و الگوهای ژنتیکی متفاوت در برخی موقعیتها رفتارهای همسان و انبوههای نشان میدهند. حرف جامعه شناسی این است، زمانی که چندنفر دور هم جمع میشوند و نقشی را میپذیرند، ویژگیهایی در آنها پدیدار میشود که تا قبل از آن در آنها به عنوان فرد وجود نداشته است.
آیا انسان میتواند به عمرجاودان دست پیدا کند؟
بعد از آن عرفان خسروی با موضوع «گیلگمش؛ کسی که سعی کرد با مرگ مبارزه کند!» برای سخنرانی روی سن رفت. او با تعریف داستان میلِ گیلگمش به دستیابی به عمر جاودان و اشاره به نوعی عروس دریایی که عمرجاودان دارد، این سوال را مطرح کرد: «آیا ما نیز میتوانیم در جهت دستیابی به عمر جاودان حرکت کنیم؟». پاسخ منفی است!
او در توضیح دلایل ناممکن بودن دستیابی به عمر جاودان مواردی را که حیات ما به شکلی که میشناسیم به آنها وابسته است، مطرح کرد: این که در بسیاری موارد لازم است از تکثیر سلولها جلوگیری شود، منابع باید به مقدار مشخصی در اختیار بافتها و سلولها قرار بگیرند و تقسیم کار سلولی انجام شود. علاوه بر این، محیط خارج سلولی تشکیل شده از رشتههای کلاژن و عمر مشخص و محدود سلولها نیز در این موضوع موثر هستند.
خسروی همچنین در بخش دیگری از صحبتهای خود عنوان کرد که سلولهای سرطانی عملا در تلاشی نسبتا موفق برای رسیدن به عمر جاودان سرطانی شدهاند و با اشاره به چنین موضوعی در سریال «Fringe»، بیان کرد که در واقعیت نیز سرطان میتواند از فردی به فردی دیگر سرایت یابد.
درباب یک سخنرانی علمی
اکبر سلطانی سخنران بعدی بود و درباره موضوع «structure of a science lecture» یا ساختار یک سخنرانی علمی صحبت کرد. او در ابتدا با اشاره به مقالهای از علی پایا و علیرضا منصوری علم را به مرتبه اول و مرتبه دوم تقسیم کرد: منظور از علم مرتبه اول همان «فکتها» هستند؛ یعنی شواهد بدون هیچگونه قضاوتی درباره جهان. علم مرتبه دوم «توصیهها» هستند؛ مثلا وقتی متوجه میشویم واکسنی مفید است، آن را میزنیم.
در بخش دیگری از این سخنرانی او درباب نحوه صحیح یک سخنرانی علمی صحبت کرد. سلطانی تاکید کرد که شروع سخنرانی بسیار مهم است و شما به عنوان سخنران باید در چند دقیقه اول نشان دهید که انسان منصف، منطقی و متخصصی هستید. به گفته او سخنرانی علمی، موسیقی سنتی نیست که اوج و فرود داشته باشد لذا این ما هستیم که به عنوان سخنران باید آن را بالا ببریم تا همه توجه کنند. اما چهطور؟ با یک سوال، فکت، داستان، تصویر و… .
«چرا در اواسط کنفرانس مخاطب را از دست میدهیم؟» سوال دیگری بود که سلطانی مطرح کرد و در پاسخ به آن گفت که سخنرانیهای علمی به خودی خود جذابیت ندارند و ما به عنوان سخنران باید چیزی بگوییم که در عین مرتبط بودن، جذابیت داشته باشد. چیزی بگوییم که به درد بخورد، جدید و معتبر باشد. معمولا در سخنرانیهای علمی بعد از 20 دقیقه توجهها کم میشود و ما باید با هر تکنیکی اعم از جک گفتن، فیلم نشان دادن و … کاری کنیم که توجهها حفظ شود.
کاهش انسجام روانشناسی درنتیجه تنوع روانشناسی مدرن
محمد رضا واعظ شهرستانی برای سخنرانی روی صحنه رفت. او از منظر «فلسفه علم» به روانشناسی پرداخت و بیان کرد که در حال حاضر روانشناسی به یک صنعت تبدیل شده است.
او در توضیح اینکه چرا روانشناسی به یک صنعت تبدیل شده و این اتفاق برای جامعه شناسی نیفتاده، گفت: نیاز فردی ما به موفقیت زیاد است و میخواهیم در کمترین زمان بیشترین برداشت را داشته باشیم، به همین دلیل روانشناسی به یک صنعت تبدیل شده است.
واعظ در بخش دیگری از صحبتهای خود درخصوص تفاوت «علم و شبه علم» توضیح داد که «علم» با موضوع تعریف نمیشود و سه ویژگی مهم و به هم پیوسته دارد که عبارتند از: تجربهگرایی منظم، دانش اثبات پذیر همگانی و مسائل قابل حل تجربی.
او در تعریف «شبه علم» گفت که پدیدهای است که آن پدیده در حالیکه فاقد مهمترین شاخصههای علمی است، ادعای علمی بودن داشته باشد. از مشخصه اکثر رشتههای شبه علمی میتوان به اتکای زیاد بر شواهد حکایتی و روایتهای اشخاص برای اثبات ادعاها، امتناع از بررسی دقیق از طریق فرآیند داوری توسط همتایان، عدم وجود شرایط مرزی و تمایل به استناد به فرضیههای موقت اشاره کرد.
او در پایان صحبتهای خود مطرح کرد که تنوع زیاد روانشناسی مدرن از لحاظ محتوا و دیدگاهها باعث کاهش چشمگیر انسجام روانشناسی به عنوان رشته علمی شده است.
پایبندی بر باورها در محیطهای جدید
نوبت به آذرخش مکری رسید. او در ابتدای صحبتهایش گفت که دستههای انسانی یک نوع احساس عجیبی برای «خوشه شدن» دارند و آنچنان برایشان اهمیت ندارد که اجدادشان یکی باشد. تنها به یک چیز مشترک ساده نیاز دارند مانند اینکه شما هم فلان فیلم را دوست دارید؟ فلان کتاب را خواندهاید؟
او در ادامه توضیح داد: زمانی که انسان وارد یک فضای جدید و غریب میشود بر داشتهها و باورهای خود پایبندتر میشود. مثلا اینجا نماز نمیخوانده اما آنجا که رفته است نماز میخواند. در واقع در آنجا تهدید گروه بیرونی را میبیند که باعث میشود به چیزهای جالبی از خودش بنازد که به آن «شناختهای محافظت کننده» میگویند.
این روانپزشک با تاکید بر اینکه در پذیرش یک باور جمع جبری به هم رسیدن و همگرایی شاخهها تاثیر دارد، بیان کرد که سیستمهای انسانی با یک الگریتمی حرکت میکنند و اگر ذرهای از پارامترهای ناشناخته تغییر کند، مسیر آن عوض میشود. به همین دلیل میتوان دریافت که چگونه سیستمهای پیچیده اجتماع شامل زبان، باورها، حتی مذاهب که ریشهدار هستند مانند یک سیستم غیرخطی رشد میکنند و جوانه میزنند.
هایپرگامی زنان ایرانی چندبرابر زنان در جهان
وحیدنژاد آخرین سخنران تلسی تالک دوازدهم بود. او مطرح کرد: چیزی که در مردان برای خانمها اهمیت دارد مجموعه موقعیت اجتماعی و ثروت است که به آن پدیده «هایپرگامی» میگویند. این پدیده در خانمهای ایرانی چند برابر است که دلیل فرهنگی و اقتصادی دارد.
او با اشاره به اینکه خانمها در رابطه جزئیتر هستند، توضیح داد: زمانی که خانمها با یک نفر وارد رابطه میشوند اگر این رابطه به سرانجام نرسد آنها بیشتر از مردان ضرر میکنند. به همین دلیل خانمها در رابطه حواسشان جمع است و روی صفاتی تمرکز میکنند که ماندگار است مانند عشق.
وحید نژاد همچنین بیان کرد که تعداد پارتنرهای مردان معمولا بیشتر از زنان است. البته مردان selective هم وجود دارند اما متوسط مردان اینگونه هستند. در واقع مردان تنوعطلبتر از زنان هستند.
در پایان دو دانشجو سخنرانی کردند. هانیه کرکه آبادی درخصوص موضوع «تاثیر موسیقی بر روی احساسات» و علی قنبری درباره اینکه «چه میشود انسان شناسان به کارگاه جنایی تبدیل میشوند؟» صحبت کردند.
تلسی تاک، اولین رویداد علمی کشور
تلسی تاک، اولین برنامه علمی مستقل کشور است که جمعه آخر هر ماه با حضور اندیشمندان، متفکران و اساتید برتر حوزههای مختلف علوم برگزار میشود. در تلسی تاک تلاقی علوم مختلف را شاهد خواهید بود. تاکنون 12 برنامه از تلسی تاک برگزار شده است. این برنامه به همت «آکادمی تلسی» راه اندازی شده و تمامی سخنرانان با تایید آرین کبری (موسس آکادمی تلسی) و رضا امیر (ناظر علمی سخنرانیها) در این برنامه حضور خواهند داشت. همچنین احسان سالاری، مدیر اجرایی این برنامه است.
عکاس: امیر مختار
چهطوری میشه به متن کامل سخنرانی دکتر مکری دسترسی داشت؟ با سپاس
در کانال یوتیوب برنامه تلسی تاک موجود است